۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

ساکن روان

کی شود این روان من ساکن ... این چنین ساکن روان که منم

۱ نظر:

میترا گفت...

ای دختر چه اشنا می نویسی. حتمن اشنایی که کلامت اشناست. خواب ان اهوی ماده ات....... من بهترین داستانم که خیلی هم دوستش دارم داستان ماده اهویی است که......... هر چه می نویسی زیباست اما چقدر غمگینی دختر. دوستی/ یاری / بچه اهویی؟ نداری مگر؟