مامک
از دوست به یادگار دردی دارم ...
۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه
..........
دلم می خواهد حرف بزنم
ساکتم، سکوتی از جنس بیماری شاید
شایدتر حرفی ندارم، پس این همه کلمه پراکنده در مغزم که به پریشانی چرخ می زنند مگر جز از حرفند
۱ نظر:
تاج ماه
گفت...
تو واقعآحرف نداري !!!
۱۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱:۰۵
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
تو واقعآحرف نداري !!!
ارسال یک نظر