۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

رعنا فرهان- مست عشق و ما مردمان ترس زده ی جنگ زده




این ترانه رعنا فرهان را دوست دارم
خصوصن آن جا که فریاد می زند 
ای عشق الله الله 
سر مست شد شهنشه
.
.
.
شنبه شب به دیدن  و شنیدن کنسرت رعنا فرهان در اپرا هاوس تورنتو رفتم
سبک جاز و بلوز می خواند که راستش من برای این سبک چندان پیرهن  چاک نمی کنم، اما بعضی کارهای رعنا از جمله ترانه بالا را دوست می دارم

تعدادمان چندان زیاد نبود، نمی دانم شاید دویست نفر شاید هم بیشتر، به نظر همه آدم های طبقه متوسط
همه آدم هایی که پی زندگی بهتر کوچ کرده اند این طرف دنیا  
زندگی بهتر تنها یک دلیل  کلی و شاید ساده انگارانه برای کوچ باشد
من در تک تک چهره ها ترسی پنهان می دیدم، و خستگی جنگی پنهان البته

ما جماعت ترس زده ی جنگ زده آن جا بودیم، این جا هستیم و تلاش می کنیم، گاهی حتی جنگ می کنیم تا جزئی از زندگی این طرف دنیا شویم

نمی شود

در این بستر پا نگرفته ایم تا فرصت کافی داشته باشیم خو کنیم و گلی از این قالی پر نقش و نگار شویم

رعنا می خواند و چهره ها شاد نبود
بی وزن و بی خیال هم حتی نبود

ته نگاه همه ترسی خاموش و خسته به چشم می خورد

همه ایستاده بودند و هیچ لباس و چکمه ای، هیچ کت خوش دوخت و کفش چرمی، هیچ آرایش از سر سیری مویی  ترس و خستگی از جنگ هر روزه ی چند ساله را پنهان نمی کرد

رعنا می خواند، ساز ها می نواختند، مردم گاهی، فقط گاهی تکانکی می خوردند،  گاهی تر حتی من روی کفش های ورزشی ام جستی می زدم به هیجان،  بی فایده اما

در عین حال شکم سیری پف آلود کسلی زیر پوست همه ما لانه کرده و روشنفکری بی رمق کم جلایی روی پوست یکایکمان ماسیده بود

ما مردمان شکم سیر کسل با آن روشنفکری کم نورمان، ترس زده و جنگ زده با تلاشی بی پایان خود و زندگیمان را در تار و پود کشور مهاجر پذیر کانادا شانه می زنیم و در انتها در اپرا هاوس تورنتو مثل تکه رنگ های چرک ماسیده تپیده در کنار همیم که با هیچ کاردک و قلم مویی انگار بر این بوم رنگارنگ  جای خود را پیدا نمی کنیم
یا این روز ها من اینقدر منقلبم که اینطور به نظرم می رسد  


۱ نظر:

شهلا گفت...

حس همدلی دارم با این نوشته!
یاد شبه آخر تبلیغات ریاست جمهوری سال "88" افتادم ساعت یک شب در میدان ولیعصر با پخش صدای ساسی مانکن از تریبون "کروبی" رقصیدمو رقصیدم.
میدونی شاید بهانه اون رقص به ثمر نرسید اما هیچ وقت یادم نمی ره که من در میدان ولیعصر رقصیدم...
به امید آنکه با هم در میدان شوش برقصیم به هر بهانه ای.