۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

مصیبت تاریخی یا اصلن مصیبت


بزرگترين مصيبت تاريخي آن است که توانايي انجام کاري را داشته 

باشي، اما آنقدر در انجامش درنگ کني که زمان آن بگذرد‬
-------

من این جمله رو دوست دارم خیلی

به خیال من واقعن همینطوره، خیلی وقت ها توانایی انجام کاری هست، فرصت و شانس انجام کاری اینقدر بهت نزدیکه که گاهی حتی از شدت نزدیکی گرمای حضورشون رو روی پوستت حس می کنی، بعد تو روت رو بر می گردونی و به اندازه کافی صبر می کنی تا هر دو از تو دور بشن، تا جایی که امکان بازگشتشون نیست، اولش هم اصلن خوشحالی، خیلی هم، فکر میکنی داشت اون همه فرصت و شانس بختک می شد روی سینه ات، اما یه مدت بعد احساس می کنی یا متوجه می شی نمی دونم، یکی از این دوتا خلاصه اش، که نه ........ جدی جدی فرصت داشتی، شانس داشتی اما دستی دستی داده رفته، بعد سعی می کنی دوباره بکشیشون به سمت خودت، اما خیلی دورن، با همه سوادت گاهی یادت میره که نیروی جاذبه مغناطیسی خیلی قوی هست ولی در فاصله های خیلی نزدیک، نیروی جاذبه جرم ( بخوان سنگینی حضور)  درسته که بردش زیاده اما دیگه خیلی خیلی ضعیف هست، اینقدر که فعلن جهان با این همه ستاره و سیاهچاله سنگین هنوز داره متراکم می شه


بعد این موقع است که شروع می کنی به داد و فریاد کردن، به زمین و زمان فحش دادن، بهتان بستن، به در و دیوار زدن، متهم و محکوم کردن 


داستان خیلی ساده بوده اما، هم شانس هم فرصت و همباقی قضایا زیر نگاه تو، اصلن تا زیر چانه ات آمده بود و نفس می کشید و تو خیلی راحت نشستی به تماشا کردن تا از دست رفت

و اگر این سیاق تو باشد باز هم اتفاق خواهد افتاد، چنان که تا به حال هزار بار افتاده

۲ نظر:

tajmah گفت...

مامك جانم سلام
اميدوارم كه خوب خوب باشي
در خصوص مطلبي كه نوشته اي باهات كاملآ‌موافقم و اصولآ‌مي داني كه باهات هرگز مخالفتي ندارم و فقط بايد بگم كه بعداز مدت ها حالا مي دونم كه اگر شرايط مناسب يا همان اقبال بلندي به آدمي روي بياورد و در حالي كه در كنارخودت احساسش مي كني ولي به ناگاه از بين مي ره !!!! و خيلي وقت ها خيلي زود دير مي شه و قبل از اينكه سرت را بچرخاني شانسي را از دست مي دهي ولي اين را الان مي دانم و يا بهتر بگويم كه خودم را راضي مي كنم به اين كه هر چه كه مي خواستم و نشده حتمآ‌صلاح كار در اين بوده و اقبالم بلند بوده كه نشده و مطمئنم كه بهتر از آن در آينده برايم پيش خواهد آمد.

میترا گفت...

مامک جان من این گفته ات را کاملن حس کرده ام یعنی الان در حال نبرد بر سر از دست ندادن فرصت هایی هستم که دارند زنئگیم را دیگرگون می کنند . و این وقتها ادم خسته خواهد بود و ............