۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

گپ بزنیم

نمی دانم چطور شد که خواستم دوباره صفحه ای داشته باشم

شاید می خواهم بی قراری هایم را با کلمه نقاشی کنم

شاید تر توجهی دوستانه را گم کرده ام، روزمرگی هایم از خودم پر شده و کسلم می کند

شاید ترتر می خواهم با پشتیبانی توجهاتی دوستانه دل صحبت کردن از بی قراری هایم را پیدا کنم

آن چه که بیش از هر چیزی برایم مشخص است این است که می نویسم تا جنگ نکنم

نه با زندگی، نه با مردم، نه با عقاید نه با هرچه که هست و بوی زندگی می دهد

حس کشمکش ندارم

گفتگو و گپ زدن را اما دوست دارم

گپ بزنیم

۶ نظر:

tajmah گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
tajmah گفت...

salam

tajmah گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
tajmah گفت...

مثل اينكه بلاخره تونستم بنويسم ... كامنت را بايد از هفت خوا ن رستم گذروند تا نوشته بشه ولي بلاخره هر طوري بود شد

life گفت...

سلام ماه بانو خانم

behzad گفت...

دمت گرم رفیق ، من از خیلی پیش میگفتم دست به قلمت عالیه